بگذار همچنان خیال کنم من یک مسلمانم...
خداوند مهربان به فرشتههایش گفت من از خلقت انسان چیزی
میدانم که شما نمیدانید…
آیا منظورش از انسان ما بودیم؟
ولی تنها فقط جسم انسانی داشتن آدمیت میآورد؟
شاید آن انسانها قامتی بزرگتر از ما نداشتند اما قلب و نگاهی
عمیقتر شاید…
کاش انسانها همان انسان مانده بودند…
مهمترین قسمت انسان بودن مهربانیست و مهربان بودن انسانیت میخواهد.
و انسان بودن روبروی شناخت خداوند است.
پس ابتدا خداوند را در قلب خویشتن پیدا کنیم و تمام صفات الوهیت و ربوبیتش را و تمام صفات مهربانی،علم و حکمتش را بشناسیم…
تا با علم به صفات او خود را و جهان پیرامون خود را بشناسیم.
خداوند صفات خویش را در انسان دمیده، اما افسوس که بین ما و انسان فاصله افتاده...
ما باید قانون خداوند را بدانیم و تنها منبع راستین قانون او در دستان مسلمان است…
آیا این نام بر دوشمان سنگینی
نمیکند؟
پس بگذار همچنان خیال کنم من یک مسلمانم…
نظرات